گیتا پویش



نخستین فیلم کوتاه من

کاری عملی کلاس کارگردانی

تجربه ای از مهدیه سلیمانی

با یاری موسسه ی فرهنگی هنری همای سعادت

استاد راهنما : استاد اکبر منصور فلاح 

فیلمبرداری و یاری : استاد سعید دولتی

بازیگران :

مریم هاشمی

سمیه علیرضایی

فرشاد نجفی

عسل بدیعی

هادی حسین خانی 


با سپاس از همه ی دوستان و همکارن ویاری رسان های گرامی


P 1


P 2 




P 3



P  4




P  5





سخن هایی برای نگفتن 

توی کتاب گفتگو های تنهایی دکتر علی شریعتی جایی دیدم که نوشته بود : 
حرف هایی هستند برای نگفتن و ارزش هر کس به حرف های هست که برای نگفتن دارد .
شاید برای همین هست که بیش تر خاموش هستم و بهترین سخن هامو زمونی می گم که در درونم با خودم هستم و یا بر برگه ای می نویسم چون نوشتن رو دوست دارم 
در نوشتن کسی به میون سخن هات نمی پره تا شماتت کنه یا خودشو فاضل تر از تو نشان بده و یا تو رو نادان و بیخبر جلوه بده و . 
سخن می گوم ولی تا جایی که دریابم سخنم شنیده می شه
سخن نمی گم و خاموش می شم زمونی که دریابم شنونده ای نیست یا مغرضه یا قد و یکدنه و لجباز 
زمونم رو برای چنین کسی به هدر نمی دم ، هر چه تاکنون چنین کرده ام بسه که یکی از پشیمونی های من از بحث کردن با احمقاس . 
روزی برای آزمون پایان ترم تابستان دانشگاه پیام نور به مرکز جنوب رفتم ، اون جا بانویی بود که سر گپ زدن رو باز کردیم که خانم دیگری اومد ( قومیت رو نمی گوم چون به برخی برمی خوره در پس این که خودم می دونم منظوری ندارم و حقیقته و در هر قومیتی چنین کسانی هستند) او هم وارد بحث ما شد و آشنایی داد که توی دفتر ریاست جمهوری کار می کنه ، بانو ده روز بود ازدواج کرده بود و خانم چهارماه و داشت خودشو مثال می زد و مثلا راه و چاه یاد بانو می داد که با مادر شوهر و خواهر شوهرش چجوری رفتار می کنه و انگار خودش خودشو الگوی بانو می دونست !!! به سخن هاش گوش دادم گفت هوای پسرشو داشت گفتم خب پسرشه گفت نه ، منظورم اینه که منو می خواس بکوبونه زمین .
 ادامه داشت تا این که گفت قهر کرده و نمی ره و خیلی حق به جانب گفت به شوهرم می گم برو تو می خوای ولی من نمیام بهشون احترام می ذارم وقتی میان ولی نمی رم خونه شون . 
شوهرتو توی مشتت داشته باش .
 گفتم با خانواده ی شوهرت که دعوا نداری . وقتی ازدواج کردی یعنی با اون خانواده وصلت کردی ، تو برای وصل کردن آمدی نه برای فصل کردن .
 گفت تو که ازدواج نکردی نمی دونی حالا بذار بری تشکیل خانواده بدی . 
خاموش شدم و به بانو نگا کردم و دیدم که گفته ی خانم بهش اثر نکرده و خاموش تر شدم و بسیاری نکشید که همه اومدن و آزمون آغاز شد . 
یادش که می افتم گفته های بسیاری با خودم می گم که اگه روزی آدم بخواد با کسی ازدواج کنه پر مسلم هست که خانواده ی پسره در اولویت هست ، چون برای بستن پیوند دو تا جوون با هم ازدواج می کنند ، نه جنگ و دعوا و کلکل و . 
مجبور که نیستی بری توی خانواده ای که ازت خوش شون نمی آد . تا کی بچه ی مردم رو از مادر و پدرش می خوای سوا کنی ؟ 
 . 
مثلا اون خانم که خودشو توی گپ ما کشوند برای چی باید اینو پیش بکشه که کجا کار می کنه ؟ ینی من عقده ای هستم و هر چی می گم حق با منه . 
خب جوجه ! مگه هر کی ازدواج کنه فقط از مسائل مهمش با خبره ؟ یه جوری هم حرف می زد که انگار اون چهارماه چهار دهه اس که زندگی مشترک تشکیل داده !!!! 
خلاصه ، خاموش می شم چون می دونم بی برگشت خوبی منه که خاموش بشم و شاید اکنون ندونم چرا ولی پسین درمی یابم چرا باید خاموش می شدم . 
بحث کردن با هر ابلهی فقط وقت از دست دادنه . 
حرف های ناگفته همیشه درست ترین و قشنگ ترین هستند هر آینه بسته است به درون و اندیشه ی اون کس ولی این که ناگفته می مونه یا به برگه می آد به شرایط و جایی که نگفته می شه بستگی داره . جایی نباید گفت و باید خاموش ماند و شاید تا ابد ولی جایی تنها می شه به روی برگه آوورد تا هم نانوشته نمونه و هم ناگفته نمونه و هم شاید در آینده کسی که می خونه بدونه که سخنت اوت جا که خاموش بودی چی بوده ؟ 

سخن های ناگفته 

۱۳۹۸/۲/۲۰

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

متخصص طب فیزیکی و توانبخشی | دکتر شریف نجفی سالم باش وبسایت حاج مهدی کوثری تشریفات مجالس ملل مانی بردز | پرنده های پولساز جک پالت سایت دانلود رایگان پروژه معماری با بهترین کیفیت ذوالفقار خریدار انواع تیوب و تایر فرسوده باغ در شهریار,باغ ویلا در شهریار,باغچه در شهریار,املاک شاد شهریار